سِبِل یِک سَنجاقَک است.
سَنجاقَکها خِیلی کوچَکَند.
آنها دَر بَهار به دُنیا میآیَند و دَر پاییز میمیرَند.
سِبِل یِک سَنجاقَکِ مَعمولی است.
او چِهار بال دارَد که به کُمَکِ آنها پَرواز میکُنَد.
کَم غَذا میخورَد امّا آبِ بِرکه را دوست دارَد.
به هَمین دَلیل، نَزدیکِ بِرکه زِندِگی میکُنَد.
دَر شُروعِ پاییز، آبِ بِرکه سَرد میشَوَد و غَذا کَم میشَوَد.
تا آخَرِ پاییز، سِبِل میمیرَد.